سخنان سحر شهیار در برنامە "هفتە نامە ایران و شرق کردستان" از "ژن تی وی" دربارە حجاب اجباری و قوانین محدود کنندە علیە زنان در ایران.
سخنان سحر شهیار در برنامە "هفتە نامە ایران و شرق کردستان" از "ژن تی وی" دربارە حجاب اجباری و قوانین محدود کنندە علیە زنان در ایران.
گفتگوی سحر شهیار عضو شورای مدیریت کنشگران آزاد ایران و پرستو فاطمی کارشناس ارشد حقوق بشر دربارە اعدام و قربانیان آن در جامعە ما.
حزب چپ سوئد از دولت این کشور خواستە تا بخاطر اتهامات و فشارهایی کە در جریان ترور اولاف پالمە بر کردها وارد کردە از آنها عذر خواهی کند.
گزارشی از تلویزیون آرین
روزنامە خراسان گزارشی دارد دربارە یکی از کمپهای ترک اعتیاد زنان کە بە مکانی برای استثمار و شکنجە زنان تبدیل شدە است.
روایتی تکان دهندە کە تنها گوشە کوچکی از وضعیت زنان در جامعە تحت حاکمیت ملایان را بە تصویر میکشد.
ماجرا از زبان چند تن از زنان این کمپ بیان میشود.
یکی از زنان ساکن این کمپ، دربارە زنی بە نام شهلا کە گویا یکی از گردانندگان و افراد با نفوذ در این کمپ بودە است سخن میگوید.
طبق گفتەهای این زن، شهلا هر از گاهی به کمپ می آمد و ازبین زنان مقیم کمپ، تعدادی را برای کارگری جنسی انتخاب وآنها را ترغیب به تن فروشی می کرد.
زن نگون بخت کە خود شکنجەهای زیادی در این کمپ شدە در ادامە، با اشآرە بە شهلا، میگوید: وی در کمپ چند نوچه داشت که برایش هر کاری می کردند.
او همچنین از مردی سخن میگوید کە هرچند وقت یک بار، یک زن را که بر و رویی داشت به صیغە خودش در می آورد. حتی او برای مردانی که بیرون از کمپ بودند دخترانی را که ظاهر بهتری داشتند ،انتخاب می کرد.
این زن در ادامە، این ادعا را نیز مطرح می کند که در یکی از موارد، زنی که برای ترک به کمپ آمده بود ولی پولی برای پرداخت هزینه ها نداشت، توسط شهلا مجبور به ارتباط با چند مرد می شود تا هزینه های حضورش در این کمپ از این طریق تامین شود.
وی در ادامە میگوید: تعدادی از بچه ها را برای گرم کردن مجالس پارتی و رقص می بردند. تعدادی از بچه ها هم برای کارهایی از قبیل نظافت به منازل مردم فرستاده می شدند.
داستان بە همینجا ختم نمیشود و موارد هولناک دیگری نیز در این کلبە وحشت رخ دادە است.
این زن میگوید: شهلا حتی زنانی را کە باردار شده بودند، می آورد و با نوچەهایش، جنین آن ها را سقط می کردند.
دو مورد را با چشم های خودم دیدم ، جسد هر دو جنین را لای ملافه پیچیدند و به محلی نامعلوم بردند.
یکی دیگر از زنان مقیم کمپ دراینبارە میگوید کە خودش شاهد چندین مورد سقط جنین بودە است کە در یک مورد، وسط سقط، حال مادر بچه خراب شد.
او میگوید: ما پای جنین را که قطع شده بود دیدیم، اما بچه نیفتاد و کار به بیمارستان کشید. در راه بیمارستان بود که بچه سقط شده و افتاده بود.
برخی از ساکنان این کمپ، همچنین از فروش نوزادان نیز سخن گفتەاند.
با این اوصاف دیگر سخن گفتن از شکنجە و خشونت فیزیکی و شکستن دست و فک زنان، شاید چندان عجیب نباشد.
اما یکی از زنان مقیم این کمپ مورد جالبی را عنوان میکند کە مارا بە دستهای پشت پردە این جنایت کە مقامات دولتی و وابستە بە رژیم حاکم هستند میرساند.
این زن میگوید: هر وقت قراربود بازرسی بیاید از قبل خبرها را به مسئولان این کمپ می رسید و تهدیدها شروع می شد که اگر حرف بزنید عواقب اش با خودتان است.
این زن در ادامە از همکاری میان بازرسها و گردانندگان این کمپ میگوید و اینکە مالک و مسئولان این کمپ، آن قدر احساس امنیت می کردند که حتی به فکرشان هم خطور نمی کرد کمپ پلمب شود.