به واسطه درگیری همسرم با بیماری کرونا و تجربههای تلخ و شیرینی که در ایام پُراسترسِ قرنطینه پشت سر گذاشتیم، دلم میخواد بخشی از این تجربهها رو با شما به اشتراک بگذارم. اینکه در مواجهه با بیماران کرونایی و خانواده اونها چطور رفتار کنیم؟
«من میدونستم!»، «بِهت گفتم نرو»، «نگفتم؟»، «دیدی گفتم!»، «چرا رفتی؟»، «حالا چرا برگشتی؟!» و غیره را بیخیال شوید. شرایط برای این افراد همیطوریش هم قمر در عقرب هست، بدترش نکنید!
واقعا لزومی ندارد اخبار و جملات منفی درباره کرونا، آمار مرگ و میر، «اتفاقا فامیل ما هم گرفت بنده خدا پریروز مُرد»، «وای خدااا! این چه بدبختیای بود گرفتارش شدید!»، «خدا به داد بچهتون برسه!» را به فرد مبتلا و خانوادهاش منتقل کنید.
اگر از اقوام، دوستان و همکاران نزدیک بیمار و یا خانوادهاش هستید، طرف را کلا بایکوت نکنید! در نگاه فرد بیمار و اطرافیانش بیتوجهی محضِ آدمها، کار خیلی زنندهای است. حداقل با یک پیام، نشان دهید که به یادشان و کنارشان هستید. در عین حال برای احوالپرسی و اینکه «الان حالت چطوره؟» تماسهای ناناستاپ و مکرر نداشته باشیم.
احتمالا یکی از مشکلات برای فرد مبتلا و فرد یا افرادی که از او نگهداری میکنند تهیه اقلام بهداشتی و مواد ضدعفونی کننده برای ضدعفونی محل اقامت و گذراندن ایام با فرد مبتلا با کمترین ریسک ممکن است. اگر راه دارد با هماهنگی خودشان برایشان اقلام بهداشتی وضدعفونیکننده ارسال کنید.
اگر در خانهای که ساکنیناش در آن قرنطینه شدهاند کودک هم حضور دارد، ارسال هدیههای کادوپیچ شده روحیه بچهها رو زیر رو میکنه.
ما از شرایط بیمار، زمینهها و بیماریهای احتمالی دیگرش خبر نداریم. لذا احساس خود دکتربینی نداشته باشیم و برای خلقالله، نسخه نپیچیم.
بیمار و خانوادهاش به واسطه مبتلا شدن به کرونا، کارشناس و متخصص این بیماری نشدهاند! لذا برای آگاهی از راههای پیشگیری و درمان بیماری کرونا بهتر است با پزشکان متخصص تماس بگیریم!
نهایتا اینکه در گرفتاریها، چیزی که پر رنگتر از همیشه به یادگار میمونه، روابط انسانی و محبت آدم هاست. فراموشش نکنیم.
سپاس از م.ع، کنشگر عزیز از شهرک غرب تهران