Monday, November 26, 2018

نه به خشونت علیه زنان

روز 25 نوامبر 2018 در مدبوریار پلاتس استکهلم تجمعی در حمایت از زنان و علیه خشونت های اعمال شده بر زنان شکل گرفت. کنشگران آزاد ایران همچون همیشه در این تجمع حقوق بشری شرکت نموده و اعتراض و مخالفت خود با خشونت علیه زنان ددر سراسر دنیا به خصوص زنان ایران اعلام نمودند. در این تجمع خانم ها سحر، ندا و زویا و آقای فرشید سلطانی حضور داشتند






Wednesday, November 21, 2018

کنشگران آزاد ایران و مخالفت علیه خشونت

روز یکشنبه 11 نوامبر 2018 در میدان سرگلستوری تجمع بسیار باشکوهی با حضور تعداد کثیری از شهروندان استکهلم و اطراف آن برگزار شد. پیام این تجمع نه به خشونت بویژه علیه زنان بود. آقایان پیام اژبر، کاوه کریمی، جواد تناسام از سازمان دموکراتیک یارسان و خانمها سحر شهیار وحمیرا و آقای فرشید سلطانی از کنشگران آزاد ایران در این تجمع حضور یافته و در دفاع  از همه مردم ستمدیده ایران مخالفت خود را با هرگونه خشونت علیه زنان، کارگران، معلمان، اقلیتهای مذهبی و تمامی شهروندان ساکن ایران که توسط حکومت اسلامی روا داشته می شود، اعلام داشتند





Monday, November 5, 2018

یکمین سالگرد حادثه غمناک زلزله کرمانشاه



هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
دستم به نوشتن نمیره وقتی یاد اون شب و اون حادثه می افتم.
گاهی دیوانه وار دنبال مقصر می گردم و گاهی تسلیم سرنوشت میشم. با خودم فکرمی کنم اگر فقط اگر برادرم یک ثانیه زودتر یا دیرتر می جنبید..این یک ثانیه دیوانه م کرده. این یک ثانیه که من رو کشت و تمام وجودم رو در زیر خاک سرد گذاشت.
از طرفی به کسانی فکر می کنم که جندین نفر و حتی تمام خانواده و عزیزانشون رو از دست دادند می بینم که فکر کردن به عمق وحشتناک این فاجعه برام سخته. مگه میشه زندگی و دنیا اینقدر نامهربان و بی عدالت باشه؟
تمام بدی های دنیا رو در این قاب و در این مدت یکسال دیدم. سازه های بی کیفیتی که با بی رحمی بر سر بی گناهان فرو ریخت. مردمانی دیگر که از خواب و پارتی خود زدند تا از این بساط هیجان انگیز چند عکس و فیلم یادگاری داشته باشند. غارت ماشینهایی که کمکها را حمل می کردند، کمک هایی که ممکن بود جانهایی را نجات بده. حکومتی که نظاره گر بود و رقصان و شادان از این مصیبت و صدها تصویر و خبر آزار دهنده دیگر. در این میان تنها دلخوشی شاید کمکهای بی دریغ و سیل آسای نقاط دیگر کردستان بود. پیامی روشن و واضح که کرماشان، تو تنها نیستی! همه کردستان با توست. تمام کردستان شهید ابوبکر معروفی شد و خروشید برای نجات خواهران و برادران خود.
اما حالا بعد از یکسال از آن حادثه غمبار و جگرخراش، بازمانده ها هنوز هم آواره هستند. یا ماندند و فرش شان زمین شد و سقفشان آسمان یا کوچیدند و آواره شهرهای دیگه شدند. دریغ از کوچکترین توجهی، دریغ از دستی که برای کمک آید.
راستی کجاست این خدای بخشنده مهربان؟ کجا هستند این کشورها و سازمان های بین المللی؟ آیا کرماشان در سیاره دیگریست؟
افسوس که جز نوشتن این چند سطر گلایه و قطرات اشک توان دیگری ندارم. ای کاش خدایی باشه و من روزی دستم بهش برسه. خیلی دلم میخواد بپرسم این همه سختی و مشقت و محنت چرا؟ به کدامین گناه؟ ای کاش..
روح تمامی عزیزان رفته شاد باشه. امیدوارم بازمانده های داغدار و رنجدیده هرچه زودتر به روال عادی زندگیشان برگردند.