Wednesday, May 29, 2019

اگر زبان مادری از کسی دریغ شود، دچار چه رنج‌هایی می‌شود؟

کسی که به زبان مادری خود نمی‌تواند، بخواند و بنویسد، درواقع بخش بزرگی از انفعالات مغزی و ذهنی خود را  به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند ارائه کند. وقتی می‌خواهیم در درون خودمان با خودمان مسئله‌ای را حل کنیم یا هیجانات خود را ابراز کنیم ، به زبان مادری نیاز داریم. وقتی زبان مادری را یاد نگرفته‌ایم، عمقی‌ترین فرآیند عاطفی و هیجانی خود را از دست می‌دهیم. انسان موجودی هیجانی است. اگر هیجان را از انسان بگیریم، دچار بیماری می‌شود. آموزش زبان دوم بدون آموزش زبان مادری، به مغز آسیب وارد می‌کند. زبان مادری با هیجانات اصیل ما سروکار دارد یعنی آغازگر هیجان انسان است.

دكتر حسن عشايري عصب‌شناس مشهور كشورمان مي‌گويد: " از نظر علم عصب‌شناسی، ثابت‌شده که آموزش زبان مادری، به آموزش زبان‌های دیگر، آسیب نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند بلکه به تقویت آن می‌انجامد، آموزش زبان مادری، باعث غنی‌سازی زبان دوم هم می‌شود. باورهاي دروني انسان با زبان مادري پردازش مي‌شود، به بيان عمومي بايد بگوييم كه زبان مادري بخش مهمي از هويت جوهري و خويشتن خويش انسان است".

دكتر حسن عشايري كه پژوهش‌هاي دانشگاهي متعددي را در حوزه دو زبانگی انجام داده، ادامه می‌دهد که "دوزبانه‌ها  اگر زبان اول خود را خوب ياد بگيرند، در پردازش اطلاعات هيجاني و حوزه دريافت معنايي به بقيه ارجحيت دارند به زبان ساده بسيار خلاق‌تر از بقيه هستند.
زبان مادري ديرتر از هر چيزي در انسان خاموش مي‌شود. اين يك مسئله بنيادي در عصب‌شناسي است. زبان مادري تسهيلاتي در مفهوم‌ سازی ايجاد مي‌كند. ما دنيا را به وسيله زبان كشف مي‌كنيم. مفهوم را در حافظه خود بازآفريني مي‌كنيم و آن را به وسيله زبان ارائه مي‌كنيم. زبانِ اول فقط سخن گفتن نيست، هوش هيجاني و عاطفي انسان است. يك ترك‌زبان، حيدرباباي شهريار را به‌گونه‌ای مي‌فهمد كه ديگران نمي‌توانند بفهمند".

از سوی دیگر طبق بررسی‌های " پیاژه" نظریه‌پرداز رشد ذهنی، زبان مادری اولین عامل تعیین‌ کننده فرآیند یادگیری در دوره‌های بعدی می‌باشد. آزمایشی که پیاژه برای نشان دادن آسیب‌های هنجاری اجتماعی آموزش به زبان غیر مادری ترتیب داد بسیار حائز اهمیت است.
پیاژه با قرار دادن یک کودک 5 ساله نرمال در جمع کودکان کر و لال دریافت که توان گفتار کودک سالم در عرض یک سال تا 80% کاهش یافت! در آزمایشی دیگر یک کودک سالم در میان کودکانی که به زبانی دیگر تکلم می‌نمودند قرار داده‌ شد، نتیجه همان بود! این کودک توان گفتاری خویش را کاملاً از دست داد! این ضایعه نه‌ تنها در مورد توان گفتاری وی بلکه در مورد ماهیت اجتماعی وعقلانی کودک نیز ضایعاتی به بار آورد.
به دنبال چنین مباحث و مسائلی،  سلوبین (1976) رسماً از طریق یونسکو اعلان نمود که علم روان ـ زبان‌ شناختی به جهت تقویت ماهیت رشد و تکامل انسان‌ها باید به عنوان علمی رسمی پذیرفته و مورداجرا گردد. در نظریه وی کودکان تا زمانی که آمادگی کامل را نیافته‌اند نباید از زبان مادری خویش دور شوند و آموزش به زبان غیر مادری برای کودکان زیان‌های هنجاری و اجتماعی به بار خواهد آورد و نحوه آموزش را باید که فرهنگ محیط تعیین نماید و هر تصمیمی که در خارج از محیط کودک گرفته شود به زیان کودک و نهایتاً به زیان جامعه‌ای است که کودک در آن رشد می‌یابد و مجبور به زندگی کردن است.

اگر شما فرزندی دارید و مایل به آموزش زبان‌هایی غیر از زبان مادری به او هستید ابتدا  و با درصد بالایی از تسلط فرزندتان بر زبان مادری‌اش مطمئن شوید. "لو ویگوتسکی" ( ۱۸۹۶ – ۱۹۳۴) روانشناس روسی نیز بر این اعتقاد بود که بدون عنصر "زبان مادری"، ابزار درونی و فکری، هستی نخواهند یافت و کودکی که قادر به کنترل خود نباشد، درواقع هنوز به خودآگاهی و درونی شدن آموخته‌هایش نرسیده است. به اعتقاد ویگوتسکی میزان دانسته‌های فرد و آگاهی او به میزان تأثیر او از سمبل‌ها و مفاهیمی ست که در زبان مادری خود آموخته است اینجاست که نقش زبان – به عنوان ابزار معرفت و آگاهی – کلیدی می‌شود.

از نظر عصب‌شناسی،  زبانِ اول در مقایسه با زبانِ دوم یا زبان‌هایی که فرد بعدا در بزرگ‌سالی می‌آموزد جایگاهی متفاوت را در قشر مغز اشغال می‌کند. در سکته‌های ایسکمیک مغزی آسیب رایج‌تر آسیب وارد به ناحیه زبان دوم است و فرد معمولاً ابتدا توانایی‌های زبان دوم را از دست می‌دهد درحالی‌که هنوز قادر است به زبان نخست نیز صحبت کند.
زبان مادری (زبان اول) بخشی از هویت شخصی، اجتماعی و فرهنگی شخص است.

زهرا مرادپور، کارشناس مشکلات یادگیری

Tuesday, May 28, 2019

محمد نظری، آیا بی کسی جرم است؟




مامورین سپاه پاسداران از محمد نظری خواستند که توبه نامه بنویسد. این زندانی سیاسی با رد خواسته سپاه پاسداران اعلام کرد:
"۲۴ سال است بیگناه در بند هستم، حال چگونه برای گناهی که مرتکب نشده‌ام، توبه کنم."
محمد نظری در نهم خرداد ماه سال ۱۳۷۳ به اتهام هواداری از حزب دمکرات کردستان ایران از جانب نیروهای سپاه شهرستان بوکان دستگیر شد. او در آن تاریخ ۲۳ ساله بود. در ابتدا او در دادگاهی در ارومیه به ریاست قاضی شعبه یک جلیل‌زاده به اعدام محکوم شد. اما در سال ۱۳۷۸ حکم اعدامش با یک درجه تخفیف به حبس ابد تقلیل یافت. وی در تمام مدت زندان از حق مرخصی محروم بوده‌است. او هم‌اکنون محبوس در بند ۴، سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج است.
وی بارها از طریق نامه نگاری با مقامات قضایی درخواست اعاده دادرسی کرده‌است. او آذر ماه سال ۹۲ نیز از ریاست قوه قضاییه، درخواست دادرسی مجدد کرده بود.
محمد نظری در نامه ای از زندان خطاب به عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل نوشت: خانم جهانگیر، من محمد نظری هستم محکوم به ابد، که مدت ۲۳ سال بدون استفاده از یک روز مرخصی در زندان بسر می‌برم. بدون اینکه اجازهٔ وکیل گرفتن به من بدهند، تا پیگیری پرونده‌ام باشد، هرچند بنا به دلایلی هیچ وکیلی وکالت مرا قبول نمی‌کند. در این مدت بارها و بارها درخواست اعادهٔ دادرسی کرده‌ام، اما به هیچ‌کدام از آن‌ها جوابی داده نشده و در مورد قوهٔ قضائیه و وزارت اطلاعات هرکدام دیگری را مسؤول پرونده‌ام می‌دانند.
عبدالکریم لاهیجی رئیس فدراسیون جهانی جامعه‌های حقوق بشر در مورد وضعیت محمد نظری معتقد است که «با گذشت سال‌ها از محکومیت محمد نظری همچنان به دلیل رعایت نشدن موازین حقوقی در دادگاه ایشان، می‌توان پرونده را در کمیته بازداشت‌های خودسرانه سازمان ملل مطرح کرد.» او در ادمه می‌گوید: «درست است که نظری به حبس ابد محکوم شده ولی هرگز کسی تا آخر عمر در زندان نمی‌ماند و پس از چند سال شامل عفو می‌شود. در مورد زندانیان دو تابعیتی شاهد بوده‌ایم که پس از محکومیت به زندان‌های طویل‌المدت، اینها به دلیل چانه‌زنی دولت‌های خارجی آزاد می‌شوند.»
حسن نایب هاشم، فعال حقوق بشر ساکن اتریش هم در مورد پرونده محمد نظری به رادیو زمانه می‌گوید: «محمد نظری که از سال ۷۳ زندانی است، از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی‌ست که قرار بود سال‌ها پیش با قرار وثیقه معین به طور مشروط آزاد شود اما تاکنون از آزاد کردن وی طفره رفته‌اند و به این ترتیب به «بازداشت خودسرانه» او ادامه داده‌اند.»
بهمن احمدی امویی در کتاب زندگی در زندان که روایت او از زندانهای اوین و رجایی شهر در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ است می‌نویسد: «محمد نظری ۲۲ ساله بود که بازداشت شد و حالا در سال بیستم زندانش است. شصت ساله به نظر می‌رسد… گاهی با خودم می‌گویم شاید حتی سیستم قضایی ایران هم در فهرست زندانی‌های خود نامی از او نداشته باشد.»
محمد نظری در سال‌های گذشته پدر، مادر و برادرش را از دست داده است و تنها یک خواهر دارد که در شهر بوکان زندگی می‌کند و امکان سفر به کرج و ملاقات او را ندارد.

Sunday, May 26, 2019

یک صدا علیه شکنجه، زندان و سرکوب



کارگر زندانی،‌ معلم زندانی،‌ دانشجوی زندانی آزاد باید گردد

۲۰ ژوئن (سی خرداد) روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی است. سی خرداد آغاز کشتار بیرحمانه زندانیان سیاسی در دهه شصت و تولّد هیولایی به نام جمهوری اسلامی ایران است! ابعاد وحشتناک این جنایت و کل سرکوب و توحش بیش از چهار دهه آن، با همه مصائب بیشمارش، تنها با سرنگونی حکومت اسلامی افشا خواهد گردید!
جمهوری اسلامی با همه دستگاه سرکوب و ماشین کشتارش، اما هرگز نتوانست صدای اعتراض و حق‌طلبی جامعه را خفه کند! نتوانست اختناق را بر جامعه حاکم کند! موج اعتراضی کارگران، زنان، معلّمین و دانشجویان، بازنشستگان و میلیونها جوانی که برای یک زندگی بهتر، برای آزادی و رفاه در جدالی بی وقفه سپر به سپر با جمهوری اسلامی در جنگ‌اند هر روز در ابعادی متشکل‌تر، و سیعتر و سراسری‌تر با خواستهایی رادیکال‌ترعرصه را به جمهوری اسلامی تنگ‌تر کرده اند!
به ضرب مبارزات بی‌امان مردم جان به لب‌آمده، جهان متمدن این صدای رسای حق طلبی را می شنود و پشتیبان ‌آن است!

آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی و خاتمه دادن به زندانهای سیاسی در صدر خواست‌های به حق مبارزات مردم ایران است. کارگر زندانی، معلم زندانی، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد خواست هر تجمع و اعتراضی است! حکومت اسلامی علیرغم همه توحش بی پایان خود، علیرغم عربده کشی و فضای بگیر و ببند و پاپوش دوزی و پرونده سازی، در مقابل اعتراضات مردم از همیشه ناتوان‌تر و شکننده‌تر است.
دوران مبارزه و اعتراض، تجمعات و اعتصابات سراسری وسیع مردم برای گرفتن حربه زندان از دست حکومت اسلامی فرا رسیده است! برای رهایی عزیزانمان، که به جرم عدالتخواهی و خاتمه دان به نابرابری و تبعیض، پایان دادن به زن آزاری سیستماتیک حکومتی، برای برپایی یک آموزش و پرورش شاد وانسانی و لغو توحش کار حرفه‌ای کودکان، برای خاتمه دان به اختلاس و چپاول ثروت جامعه و تخریب ودست‌درازی به محیط زیست و طبیعت در زندانها و شکنجه‌گاه‌ها در حبس‌های طولانی‌اند و از دسترسی به دارو درمان محروم مانده‌اند، عزم مردم هر روز بیشتر از پیش جزم می‌شود!
دوران پرشور و سرنوشت سازی ‌آغاز شده است! جمهوری اسلامی مستأصل‌تر از هروقت دیگر به آخر خط رسیده است! این راه بی بازگشتی است که سرنگونی محتوم جمهوری اسلامی انتهای آن است!

کمیته مبارزه برای ‌آزادی زندانیان سیاسی با گرامی داشت یاد و خاطر عزیر همه زندانیان سیاسی جانباخته و همه بازماندگان و خانواده‌های داغدیده و مصیبت کشیده، همچون همیشه همگان را برای رهایی کلیه زندانیان سیاسی و نابودی زندانهای سیاسی به مبارزه برای رهایی از شر حکومت اسلامی فرا می‌خواند! تا سرنگونی جمهوری اسلامی راه چندانی باقی نمانده است!

کمیته مبارزه برای ‌آزاد زندانیان سیاسی
۴خرداد ۱۳۹۸
۲۵ مه ۲۰۱۹

Tuesday, May 21, 2019

اعتراف به تقلب در برجام



جمهوری اسلامی به اعتراف خود در برجام تقلب کرده است.

بنا به اعتراف صریح علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و یکی از مسئولان تیم مذاکره‌ کننده در برجام، رژیم اسلامی علیرغم تعهد خود، در راکتور آب سنگین اراک بتون نریخته است. 

طبق متن توافق برجام، ایران متعهد شده بود که در «کالندریا» و لوله‌های سوخت که قلب راکتور هسته‌ای اراک را تشکیل می‌دهند، بتون بریزد.  با این وجود، علی‌اکبر صالحی می‌گوید که مشابه لوله‌های سوخت را خریده بودند.  او روشن نمی‌کند که از کجا خریده بودند اما اضافه می‌کند که جز خود او  و  شخص خامنه‌ای کسی  از این خرید اطلاع نداشت.

برگرفته از کانال جریان سوم