Tuesday, March 31, 2020

بە مناسبت سالروز فریب بزرگ رفراندوم حکومت اسلامی ایران





رفراندوم فرورین ۱۳۵۸ آغازی برای تسخیر قدرت سیاسی به نفع روحانیت بود

چهل و یک سال از رفراندومی که قصد و نقشه‌ی بنیان‌گزاران رژیم جمهوری اسلامی برای سوار شدن بر قیام مردمی ۵۷ را آشکار کرد می‌گذرد.
رفراندوم یا همه‌پرسی به معنی دانستن نظر مردم یک کشور در مورد موضوعی خاص است. هدف از همه‌پرسی پرهیز از قانون‌گذاری به زیان اکثریت جامعه‌ است. در نظام‌های نمایندگی و پارلمانی جدید، از همه‌پرسی برای تصویب قانون اساسی یا تغییر اساسی در حکومت بهره می‌گیرند. ولی امروزه به خصوص در برخی جوامع کوچکتر یا برابرتر،  برای اغلب امور کلان،  رأی همگان پرسیده می‌شود.
سابقه طرح موضوع همه‌پرسی در ایران به سال 1332 بازمی‌گردد. در این سال نمایندگان طرفدار دکتر محمد مصدق در حمایت از ابقای دولت وی و انحلال مجلس استعفا دادند. همین باعث شد تا دیگر جلسات مجلس به حد نصاب نرسیده و تشکیل نشود. در این شرایط، دکتر مصدق رفراندومی با موضوع انحلال مجلس و ابقای دولت برگزار کرد. این نخستین همه‌پرسی تاریخ سیاسی ایران بود. رفراندومی که البته کمتر از یک هفته پس از آن، به کودتای انگلیسی - آمریکایی علیه دولت مصدق منتهی شد.
قریب به یک دهه پس از برگزاری رفراندوم مصدق، نوبت محمدرضا پهلوی بود که آنچه انقلاب سفید می‌خواند را به همه‌پرسی بگذارد.
اما نخستین رفراندوم در ایران پس از پیروزی قیام 57، در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 اتفاق افتاد و در این همه‌پرسی، نوع نظام حکومتی ایران با دو گزینه ی آری یا نه به جمهوری اسلامی، به رفراندوم گذاشه شد. امری که در آن روز انجام گرفت بیشتر مشخصه‌های گرفتن یک بیعت از مردم را داشت تا برگزاری یک همه‌پرسی. کما اینکه گزینه‌ی آری که همان رای به جمهوری اسلامی بود، ویژگی‌هایش برای مردم بسیار ناروشن بود.
 هرچند بسیاری از گروه‌های سیاسی مستقل این رفراندوم را تحریم کردند اما روح الله خمینی و طرفدارانش به یاری نفرتِ موجود از رژیم پهلوی و شوقی که اقشار مختلف مردم برای روزهای بهتر داشتند، توانستند با این رفراندوم تا حد زیادی خودشان را تثبیت کنند.
فریبکاریِ رفراندوم فرورین ۱۳۵۸ هیچگاه دیگر تکرار نشد و کاملا آشکار شد که بنیانگزاران رژیم جمهوری اسلامی، از طرح رفراندوم تنها برای تضمین کسب قدرت سیاسی و قبضه‌ی تمام عیار امور جامعه سود بردند.
رژیم کنونی حاکم بر ایران نه تنها اعتقادی به ساز و کار یک دموکراسی متعارف و رایج را هم ندارد بلکه شکل و ظاهر فرمال الگوی انتخابات دموکراسی رایج را هم تنها به صورت نمایشی برای کنترل و مدیریت سلطه‌ی کامل خود بر جامعه به کار می گیرد.
رژیم جمهوری اسلامی ایران در دهه‌های گذشته، انتخابات و مجامع مربوط به نمایندگیِ مردمی را به یاری فیلتر تایید صلاحیت شورای نگهبان، به ارگان هایی برای تجمیع نیروهای خودی و وفادار به نظام تبدیل کرده است،  تا هر چه بهتر بتواند مانع تحقق اراده‌ی مردمی برای مشارکت در سرنوشت خود شود.

یاشار دلجو- ارسال شدە برای کنشگران آزاد ایران

Sunday, March 29, 2020

پیام‌های رسیدە از طرف کنشگران در ایران



به واسطه درگیری همسرم با بیماری ‎کرونا و تجربه‌های تلخ و شیرینی که در ایام پُراسترسِ ‎قرنطینه پشت سر گذاشتیم، دلم می‌خواد بخشی از این تجربه‌ها رو با شما به اشتراک بگذارم. اینکه در مواجهه با بیماران کرونایی و خانواده اونها چطور رفتار کنیم؟

‏«من می‌دونستم!»، «بِهت گفتم نرو»، «نگفتم؟»، «دیدی گفتم!»، «چرا رفتی؟»، «حالا چرا برگشتی؟!» و غیره را بی‌خیال شوید. شرایط برای این افراد همیطوریش هم قمر در عقرب هست، بدترش نکنید!

‏واقعا لزومی ندارد اخبار و جملات منفی درباره کرونا، آمار مرگ و میر، «اتفاقا فامیل ما هم گرفت بنده خدا پریروز مُرد»، «وای خدااا! این چه بدبختی‌ای بود گرفتارش شدید!»، «خدا به داد بچه‌تون برسه!» را به فرد مبتلا و خانواده‌اش منتقل کنید. 

‏اگر از اقوام، دوستان و همکاران نزدیک بیمار و یا خانواده‌اش هستید، طرف را کلا بایکوت نکنید! در نگاه فرد بیمار و اطرافیانش بی‌توجهی محضِ آدم‌ها، کار خیلی زننده‌ای است. حداقل با یک پیام، نشان دهید که به یادشان و کنارشان هستید. ‏در عین حال برای احوال‌پرسی و‌ اینکه «الان حالت چطوره؟» تماس‌های نان‌استاپ و مکرر نداشته باشیم.

‏احتمالا یکی از مشکلات برای فرد مبتلا و فرد یا افرادی که از او نگهداری می‌کنند تهیه اقلام بهداشتی و مواد ضدعفونی کننده برای ضدعفونی محل اقامت و گذراندن ایام با فرد مبتلا با کمترین ریسک ممکن است. اگر راه دارد با هماهنگی خودشان برای‌شان اقلام بهداشتی وضدعفونی‌کننده‌ ارسال کنید.

‏اگر در خانه‌ای که ساکنین‌اش در آن قرنطینه شده‌اند کودک هم حضور دارد، ارسال هدیه‌های کادوپیچ شده ‎روحیه بچه‌ها رو زیر رو می‌کنه.

‏ما از شرایط بیمار، زمینه‌ها و بیماری‌های احتمالی دیگرش خبر نداریم. لذا احساس خود دکتربینی نداشته باشیم و برای خلق‌الله، نسخه نپیچیم.

‏بیمار و خانواده‌اش به واسطه مبتلا شدن به کرونا، کارشناس و متخصص این بیماری نشده‌اند! لذا برای آگاهی از  راه‌های پیشگیری و درمان بیماری کرونا بهتر است با پزشکان متخصص تماس بگیریم!

‏نهایتا اینکه در گرفتاری‌ها، چیزی که پر رنگ‌تر از همیشه به یادگار می‌مونه، روابط انسانی و محبت آدم هاست. فراموشش نکنیم.
سپاس از م.ع، کنشگر عزیز از شهرک غرب تهران

Tuesday, March 24, 2020

خبری در راە است


آیا گسترش ویروس کرونا در جهان یک امر طبیعی بود یا طرح و نقشە بشر؟
آیا قدرت‌های جهانی در حال مهندسی جمعیت بشر یا استفادە از انسان‌ها بە عنوان موش آزمایشگاهی هستند؟
آیا قدرت‌های جهانی در حال تغییر الگوی زندگی بشر هستند؟
آیا بە گفتە استیفن هاوکینگ فیزیکدان برجستە، قبل از اینکە سیارە زمین و منظومە شمسی از میان برود، انسان خود و سیارە خود را از میان خواهد برد؟
از بحران کرونا چە نتایج، تجربەها و درس‌هایی می‌توان گرفت؟

 

Saturday, March 21, 2020

سال نو سال آزادی خلق بلوچ


دردانگین بانوک و واجهان دروت و  دراه بات
نوکین سال شمارا مراد
امیت انت نوکین سال په بلوچ راج یک وشین سالی ببیت


Thursday, March 19, 2020

بیانیە کنشگران آزاد ایران بە مناسبت سال نو




سال گذشتە یعنی سال ١٣٩٨ برای مردم ایران سال بسیار سخت و ناگوار و پر از اتفاقات ناخوشایند بود.
بخصوص ماەهای پایانی سال گذشتە لحظات مهم، نفس‌گیر و تاریخی بود.
سال ٩٨ از همان آغاز نشان از سالی  سخت و طاق فرسا بود. سیل بی‌سابقه و مرگبار روزهای آغازین سال، یکی از تلخ‌ترین اتفاقات این سال به شمار می‌رود کە قربانی‌های زیادی برجای گذاشتە و خسارات بسیاری بخصوص بە مردم مناطق زلزلە زدە شهرستان سرپلذهاب در استان کرمانشاە وارد کرد. مردمی کە هنوز داغ زلزلە سال ٩٦ از دلشان پاک نشدە بود و همچنان در چادر و کانکس زندگی می‌کردند.

یکی دیگر از حوادث مهم سال ٩٨ قتل میترا استاد در خرداد ماە این سال به ضرب گلوله محمد علی نجفی شهردار سابق تهران بود کە پس از اندکی نمایش و کارهای ساختگی با بخشش نجفی بە پایان رسید و بار دیگر نشان داد کە در ایران تحت حاکمیت رژیم تروریست اسلامی، زن کوچکترین حقی برای زندگی نداشتە و جان وی ارزشی ندارد.

در سال گذشتە همچنین شاهد تعدادی حرکات نمایشی ولی خبرساز میان ایران و آمریکا از جملە موشک‌پرانی و هدف قرار دادن پهبادها بودیم کە در نهایت با حملات لفظی و شاخ و شانە کشیدن‌های طرفین بە پایان رسید.

اما مهمترین اتفاق سال ٩٨ بی‌شک قیام سراسری خلق‌های ایران در آبان‌ماە بود کە در اعتراض بە افزایش ٣ برابری قیمت بنزین شروع شد و بلافاصلە تمام ایران را در بر گرفت و مردم معترض بطور واضح و مشخص در شعارهای خود، خواهان برچیدە شدن بساط حکومت ملایان شدند.
این قیام در میان سکوت جوامع بین‌المللی و قدرت‌های جهانی بە شکلی خونین سرکوب شد و خیابان‌های شهرهای ایران پر شد از خون و پیکرهای جونان و در این میان رژیم جنایتکار اسلامی ایران بە کودکان نیز رحم نکردە و آنها را هدف قرار دادە و می‌کشت.
ابعآد گستردە جنایات رژیم در این مورد بە حدی بود کە رژیم حتی برخی از نیروهای شبە نظامی و مزدور از کشورهای همسایە را نیز بە کار گرفت.
این قیام و عکس‌العمل رژیم جهل و خرافە در مقابل آن را می‌توان بە عنوان قطع کنندە آخرین نخ‌های ارتباطی میان تعداد اندک مردم طرفدار رژیم و حاکمیت دانست.
یکی دیگر از حوادث مهم سال گذشتە باطل ساختن خطرناک‌ترین تروریست خاورمیانە یعنی قاسم سلیمانی فرماندە نیروهای برون مرزی سپاە تروریستی پاسداران رژیم و همچنین ابومهدی مهندس از سرکردگان گروە تروریستی حشدشعبی وابستە بە رژیم ایران، توسط نیروی هوایی آمریکا بود.
این حرکت را می‌توان بە نوعی شکستن کمر تروریسم برون مرزی رژیم دانست. پس از آن نیروهای نظامی آمریکا و اسرائیل چندین حملە موثر بە مواضع سپاە پاسداران و شبە نظامیان وابستە بە ان انجام دادە و تا حد زیادی این نیروها را منفعل کردند.

سیل ویرانگر دی‌ماە در استان سیستان و بلوچستان یکی دیگر از اتفاق‌های تلخ و ناگوار سال گذشتە بود کە در آن درس‌های بسیار زیادی برای مردم ایران و ملیت‌های مرزنشین وجود داشت.
نخست بی‌توجهی رژیم حاکم بە درد و رنج‌های یکی دیگر از ملیت‌های مرزنشین و در حاشیە قرار گرفتن مردم این مناطق بود، دردی کە بیش از دو قرن است کە خلق‌های دور از مرکز بە آن گرفتار هستند.
نکتە دیگر بی‌شک اهمیت ارتباط میان مردم و کمک و همیاری بە همدیگر در غیاب حکومت است و این می‌تواند مبحث خود مدیریتی و ایجاد مناطق خود مدیریتی کە ادارە آن بە دست ساکنان محلی و صاحبان اصلی آن سرزمین باشد را بە عنوان راە حل عملی برای مشکلات تاریخی مردم ایران مطرح کند.
رویداد مهم و البتە تلخ دیگر شلیک دو موشک بە هواپیمای مسافربری اوکراینی بر فراز آسمان تهران توسط سپاە تروریستی پاسداران رژیم بود کە تمامی سرنشینان این هواپیما کشتە شدند و هنوز هم جعبەهای سیاە این هواپیما در قبضە رژیم است و برای رمز گشایی از آن با هیچ کشوری همکاری نمی‌کند.
این واقعیت کە هواپیما توسط موشک‌های سپاە سرنگون شد، پس از سە روز و پس از کش و قوس‌های بسیار نمایان شد و رژیم سعی داشت بە همگان بقبولاند کە هواپیما بە دلیل نقص فنی سقوط کردە است.
این حادثە بە تمام کشورهای جهان نشان داد کە رژیم حاکم بر ایران بە هیچ وجە قابل اعتماد نیست و نە تنها برای مردم ایران کە برای تمامی مردم جهان خطری بلقوە محسوب می‌شود.
آخرین خبر مهم و ناگوار در ایران کە مردم هم اکنون نیز درگیر تبعات آن هستند انتشار گستردە ویروس کرونا بود.
نقش مخرب رژیم حاکم در انتشار این ویروس بە تمام نقاط ایران و بی‌توجهی بە جان مردم ایران و درنتیجە مردم کشورهای دیگر جهان بە وضوح بی کفایت و خطرناک بودن این رژیم را بە اثبات رساند.
اکنون این ویروس در تمام نقاط ایران پخش شدە است و بە حدی از گستردگی رسیدە است بە هر ١٠ دقیقە جان یک نفر را می‌گیرد.
در سال ٩٨ بە اندازەای حوادث ناگوار و عبرت آموز اتفاق افتاد کە هیچ زمانی تا بە این اندازە برای مردم ایران مسلم نشدە است کە رژیم حاکم بر ایران باید با تمام شاخەها، بازوها و عوامل و اجامرش ساقط شود.
کنشگران آزاد ایران در پایان با تبریک سال نو و با آرزوی سالی نیکو برای مردم ایران و با امید بە اینکە سال ١٣٩٩ همراه با سقوط رژیم تروریست و جنایتکار حاکم بر ایران آزادی مردم باشد از همه مردم دعوت می‌کند کە با قرار دادن منافع جمعی در اولویت خود، تا بر انداختن رژیم و رهایی و آزادی و برابری تلاش کنند.
کنشگران آزاد ایران- استکهلم











Sunday, March 15, 2020

احتمال حکم اعدام بە دلیل نقد مقدسات و ساخت وبلاگ



سحر الیاسی مربی فوتبال بوده و به عنوان دگراندیش به نقد دین می‌پرداخته. او یک وبلاگ شخصی داشته که نوشته‌هایش را در آن منتشر می‌کرده.
الیاسی زمانی که در ایران بوده دو بار بازداشت شده: بار اول در اسفند ماه ۱۳۹۳ به دلیل شرکت در تجمعی در حمایت از کارگران، معلمان و اقشار فقیر جامعه در مقابل مجلس که همراه ۱۳ نفر دیگر بازداشت و بعد از یک روز با قرار وثیقه آزاد شده. دومین بار هم در مهر ماه سال ۱۳۹۴ در تهران توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و پس از تفتیش کامل منزل محل سکونتش، به زندان اوین منتقل شده است.
در رابطه با پرونده سحر الیاسی، دو متهم دیگر نیز به نام‌های سینا دهقان و محمدمهدی نوری بازداشت شده‌اند. اتهام هر سه نفر آنها فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و در نهایت سب‌النبی اعلام شده است.

سحر الیاسی و سینا دهقان اما پس از یک روز نگهداری در زندان اوین، به زندان اراک منتقل شده‌اند.



سینا دهقان و محمدمهدی نوری در اسفند ۱۳۹۴ به اعدام محکوم شدند و حکم اعدام آنها در دادگاه تجدید نظر استان مرکزی و دیوان عالی کشور تأیید شده است.
به گفته سحر الیاسی او نیز ابتدا به اتهام سب‌النبی به اعدام محکوم شده، اما بعدا این حکم لغو شده است.
دادگاه استان مرکزی سحر الیاسی را به اتهام توهین به مقدسات به پنج سال و یک ماه حبس، به اتهام توهین به رهبری و بنیانگذار انقلاب به دو سال و یک ماه حبس، به اتهام نشر اکاذیب به دو سال و یک ماه حبس و به اتهام انتشار تصاویر موهن نیز به دو سال و یک ماه حبس، یعنی جمعا ۱۱ سال و چهار ماه زندان و پرداخت هشت میلیون و ۲۰۰ هزار تومان جریمه نقدی به همراه ۸۰ ضربه شلاق محکوم کرد.
حکم اجرایی علیه سحر الیاسی اما پنج سال و یک ماه حبس (اشد مجازات) بوده است و او پس از تحمل سه سال حبس، از زندان آزاد شده است.
سحر الیاسی درباره بازداشت و بازجویی‌هایی‌هایش در زندان اراک به زمانه می‌گوید:
«خانواده ما اطلاع نداشتند که ما را به اراک برده‌اند و هر روز به زندان اوین می‌رفتند، ولی به آنها می‌گفتند افرادی به این اسم اینجا نیستند. من را به اتاقی بردند برای بازجویی، صندلی من رو به دیوار و پشت به میز بازجو بود. روبه‌روی من دوربین‌هایی روی سه پایه بود و از بازجویی من کامل فیلم می‌گرفت و آنها بازجویی را که شروع کردند، در مورد من و نوع فعالیتم می‌پرسیدند. من را مجبور می‌کردند و می‌گفتند بگو که با یک حزب کار می‌کردی. من به آنها گفتم شخصا و به خاطر دردی که داشتم و چیزهایی که می‌دیدم در این جامعه، فعالیت کردم، اما آنها اصرار داشتند بگو که از آمریکا و اسرائیل پول می‌گرفتی و فعالیت می‌کردی.»

سحر الیاسی می‌گوید در زمان بازجویی در اداره اطلاعات اراک مورد شکنجه روحی و جسمی قرار گرفته است:
«من نمی‌دانم شلاق خوردن شکنجه جسمی است یا نه و من نمی‌دانم وقتی بازجو با لگد به پشت صندلی من می‌کوبد و من پرت می‌شوم سرم به دیوار می‌خورد، این شکنجه جسمی هست یا نیست. ولی اگر این‌ها شکنجه جسمی است، من شکنجه جسمی شدم. اگر سیلی خوردن توسط مامور مرد اداره اطلاعات شکنجه جسمی است، من شکنجه جسمی شدم.»
پس از پایان مراحل بازجویی در اداره اطلاعات اراک، سحر الیاسی به زندان منتقل می‌شود و نزدیک به پنج ماه در یک اتاق به صورت تنها نگهداری‌اش می‌کنند. او می‌گوید هنگامی که به زندان برده شده، تا مدت‌ها دیگر زندانیان از او فاصله می‌گرفتند و می‌ترسیدند که به او نزدیک شوند چرا که قبل از انتقالش به زندان اراک، به زندانیان گفته بوده‌اند یک زن داعشی دستگیر شده که بسیار خطرناک است. به همین علت زندانیان از ارتباط برقرار کردن با او هراس داشته‌اند.
بعد از آزادی اما او را مجبور می‌کرده‌اند هر روز به اداره اطلاعات مراجعه کند، به صورتی که تحمل این شرایط برایش دشوار شده، زیرا از او می‌خواسته‌اند «برای مقاصد مختلف در راه خدمت به انقلاب»، با آنها همکاری کند.
از وضعیت دو متهم دیگر این پرونده، یعنی سینا دهقان و محمدمهدی نوری اطلاعی در دست نیست، اما آنها همچنان در زندان به سر می‌برند.

Saturday, March 7, 2020

جایگاە زنان در عرصە سیاسی ایران


در آستانه ۸ مارس روز جهانی زن، جا دارد نگاهی موشکافانه بیاندازیم به معضل کمبود نیروی زن در عرصه سیاسی و حزبی در جامعه ایران;
با مرور تاریخچه جنبش سیاسی زنان ایران پیش از انقلاب ۵۷ و بعد آن، با وجود اینکه امروزه درصد بیشتری از زنان ایران به دانشگاه ها راه یافته اند و قشر تحصیلکرده زن در تمام عرصه های اجتماعی، فرهنگی، هنری بسیار فعال هستند، اما جای بسی تاسف است که در دنیای سیاست ما حضور پر رنگی از زنان ایرانی را مشاهده نمی کنیم!
قبل از انقلاب ۵۷ زنان در حوزه سیاست فعالیت چشمگیری داشتند. تشکل های سیاسی زنان احزاب مختلف، از جمله حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق و همچنین مجاهدین خلق، برنامه های منظم و مدونی برای رشد، فعالیت و همچنین آموزش زنان در زمینه سیاسی داشتند; از جمله ایجاد تشکل زنان، مجله و نشریه مختص به زنان. به خصوص کادر زنان در عرصه های مختلف حزبی بسیار فعال و مستقل ظاهر می شدند.
متاسفانه بعد از انقلاب ۵۷ با وجود رشد و فعالیت روز افزون زنان در فعالیت های مدنی، محیط زیستی، فرهنگی، حقوق بشری و به طور خاص حقوق زنان و کودکان، هنوز کمبود زنان و بانوان در زمینه فعالیت های سیاسی بسیار محرض است.
چرا زنان جامعه ایران با وجود فعال بودن در عرصه های مختلف اجتماعی علاقه ای به شرکت و فعالیت در عرصه سیاسی ندارند؟
امروزه ما شاهدفعالیت، رشد و پیشرفت زنان به تنهایی و یا جمعی 
، گروهی در همه زمینه های اجتماعی هستیم، زنها فعالیت های چشمگیری چه به صورت مجزا و چه در همکاری با NGO ها و سازمانهای حقوق بشری و غیره دارند، ولی تمایل به شرکت در زمینه سیاسی  بسیار کمرنگ است. یکی از دلایل آن میتواند فرهنگ مرد سالاری نهادینه شده در جامعه ایران باشد، که به زنان اجازه رشد و دیده شدن در بستر سیاسی جامعه و تشکل های سیاسی و حزبی را نمی دهد و زنان از طرف سیاسیون مرد از حمایت های کافی برای عرضه کردن فعالیت های سیاسی خویش برخوردار نیستند.
روز ۸ مارس می تواند سرآغازی باشد برای تفکر و تأمل بیشتر جامعه سیاسی مردان ایران که با اندیشه پیرامون این  معضل، چاره اندیشی کرده و در فکر اصلاح عملکرد جنسیت گرایانه حاکم بر این عرصه باشند.
دوام و بقای سیاسی هیچ حزب و سازمانی بدون وجود فعال و مستمر زنان امکان پذیر نیست. اکنون در جوامع پیشرفته زنان نقش اصلی و محوری در حیات سیاسی احزاب و سازمانهای  سیاسی کشورها بازی می کنند.
جامعه سیاسی ایران بیش از پیش نیازمند فعالیت و حضور گسترده و برجسته زنان در این برهه زمانی حساس می باشد.
سحر شهیار-کنشگران آزاد ایران

روز جهانی زن و مبارزات زنان علیە استبداد و قوانین زن ستیز

روز جهانی زن یادآور مبارزات بی‌وقفە زنان ایران و جهان است برای رسیدن بە حقوق اساسی خود کە برابری از مهمترین مفاد آن بودە است.
زنان هموارە با موانع بزرگی همچون سنت و مدرنیتە سرمایەداری مواجە بودەاند کە سعی در تبدیل نمودن زنان بە کالای مصرفی و باب میل مردان هوسران و سود طلب داشتە است.

گزارشی از کنشگران آزاد ایران دربارە مبارزە زنان ایران علیە استبداد و حکومت زن ستیز ملایان
با صدای عادلە سادات بورنگ

تاریخچه هشت مارس روز جهانی زن


تاریخچه هشت مارس روز جهانی زن سازمان ملل از سال ۱۹۷۵ هشتم مارس را به رسمیت شناخت فردا هشت مارس برابر است با سالروز روز جهانی زن. هشت مارس نماد مبارزات طولانی زنان در جای جای این جهان علیه مردسالاری و سرمایه سالاری و ارتجاع بوده و همچنان قطبنمای مبارزاتی زنان است. در هشتم مارس سال ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاه‌های پارچه‌بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابان‌ها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و ضرب و شتم زنان کارگر متوقف شد

Tuesday, March 3, 2020

ویروس کرونا و نسلی کە شایستە انقراض است


چند صباحی‌ است کە ویروس کرونا تیتر اخبار تمامی خبرگزاری‌های جهان شدە٬ و بە همان اندازە کە با شتاب شیوع پیدا کرد، بە همان اندازە نیز سریع بە صدر اخبار جهان راە یافت. گروهی این ویروس را که اکنون بە نقل محافل تبدیل شدە و نظرات متفاوتی دربارە آن مطرح است٬ ناشی از استفادە چینی‌ها از موجودات عجیب و غریب بە عنوان مواد غذایی می‌دانند. گروهی دیگر آن‌را مهندسی شدە و در جهت کاهش جمعیت بشر دانستە٬ یا یک بیزینس می‌دانند٬ کە هدف از آن جمع‌آوری مبالغ هنگفت است. هرچە که هست همچون سور اسرافیل تمام جهان را بە هراس و جنب و جوش انداختە و کشورها تمام توان و امکانات خود را در مقابلە با آن بکار گرفته‌اند و بە نوعی با یکدیگر رقابت می‌کنند.
نکتە قابل تامل در این‌بارە، هم‌گرایی میان انسان‌های بی‌خدا٬ معتقد و دین‌دار در مقابلە با این ویروس است. هیچ انسان مذهبی و معتقدی برای یافتن درمان و مقابلە با کرونا بە سمت کلیسا و مسجد نرفت٬ بلکە همگی بە منابع بهداشتی و پزشکی امان بردند. گویی خدا در این نقطە تمام می‌شود. حتی خانە خدا در عربستان هم تعطیل شد.
اما در این میان بە جرات می‌توان گفت ایران از تمامی کشورهای جهان یک قدم کە نە٬ بلکە صدها سال عقب‌تر است. چە از لحاظ سطح آمادگی جهت مقابلە با این ویروس مسری و چە از نظر زاویە دید و نوع نگاە بە مسئلە.
شهروندان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان از نظر ذخایر و معادن، اکنون حتی توانایی خرید یک عدد ماسک سادە را هم ندارند، البتە اگر یافت شود. گروهی نیز همچون انسان‌های بدوی، زبان و چشم و دهان خود را بە در و دیوارهای اماکن مذهبی می‌مالند٬ نمایش قدرت راە می‌اندازند و با بی‌توجە‌ای بە رکورددار بودن ایران در تعداد قربانیان پس از چین، دانستە یا ندانستە اطرافیان خود را بە خطر انداخته‌اند.
شاید حالا کسانی کە مدام تکرار می‌کردند سیاسی نیستند و بی‌اهمیت شمردن سیاست را فضیلت می‌شمردند، اکنون بیش از هر زمانی با پوست و استخوان خود، نتایج سیاسی نبودن را حس کنند٬ اما افسوس کە ممکن است برای آنها بسیار دیر شدە باشد.
از زاویە دیگر نیز می‌توان بە قضیە نگریست. تصور کنید این ویروس در سراسر جهان گسترش یافتە است و تک تک ما انسان‌ها بە آن دچار شدەایم. کدام کشورها بیشترین قربانی را خواهد داد؟ آنچە در ذهنمان می‌گذرد بی ربط بە سیاست نیست و کشورهایی نظیر ایران و کرە شمالی پاسخ ما خواهد بود٬ کشورهایی کە با اینگونە حوادث برخوردی منطقی و یا لااقل انسانی نداشتند٬ امکانات کافی برای نجات جان شهروندان خود را ندارند و حتی جان شهروندان برای حاکمان‌شان مهم نیست. در اینجا است کە ربط مستقیم سیاسی نبودن بە جان خود، خانوادە و عزیزانمان بە وضوح نمایان می‌شود.
اگر روزی ویروسی بسیار خطرناک‌تر از کرونا در جهان گسترش یابد و نسل بشر رو بە انقراض بگذارد، بدون شک سیاسی بودن یا نبودن ما در کاهش یا افزایش احتمال انقراض مردم قسمتی از این کرە خاکی دخیل خواهد بود.
بیماری کووید-١٩ هم روزی به طور کامل ریشە کن خواهد شد البتە با شمار قربانیان بیشتر از حالا، اما نباید از یاد برد کە این تجربەای بود تا بدانیم اگر در انتخاب‌های‌مان دقت نکنیم و بازهم فریب فاشیسم را بخوریم، تصور انقراض ما تصور محالی نخواهد بود.

فرشید سلطانی-استکهلم