Tuesday, November 30, 2021

آفتی بە نام فرهنگ حاکم- بە بهانە اراجیف اخیر مهرە حکومتی، بهارە رهنما

 

فرهنگ مفهومی وسیع و فراگیر است کە ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در یک جامعە را نیز شامل می‌شود. فرهنگ می‌تواند شامل باورها، قوانین نانوشتە میان مردم و آداب و رسوم شود. بە عبارتی دیگر، فرهنگ نماد تفکرات مردم یک جامعە است. در سیستم دولت ملت و سنتی حاکم بر منطقە خاورمیانە، حکومت مرکزی نقش بسیار پررنگی در اشاعە فرهنگ غالب و شکل دهی بە فرهنگ حاکم بر جامعە دارد. در واقع بخش اصلی و اساسی فرهنگی کە جهانیان بە نام کشور و جامعە ما می‌شناسند، حاصل تبلیغات و برنامەریزی‌های حکومت مرکزی‌ست.

اما آنچە کە اکنون می‌بینیم در واقع ملغمەای از پروپاگاندای حکومت مرکزی و تلاش شمار نە چندان کوچکی  از مرکزنشینان است کە حاصل آن، پیکرەای مریض و خطرناک بودە کە نە تنها ملت‌های حاشیە ایران، بلکە بسیاری از مرکزنشینان را نیز در معرض خطر و نابودی قرار دادە است.

از جملە مواردی کە سیستم حاکم بر ایران سعی در نهادینە کردن در جامعە داشتە است، فرهنگ ریاکاری و دروغگویی بودە. برای بسیاری از تابعین حاکمیت، دوزیست بودن  و یا زندگی دوگانە بە مسئلەای عادی مبدل شدە است. از یک سو در بوق استبداد می‌دمند، در سیرک انتخابات رژیم حاکم شرکت می‌کنند، خدا را شکر می‌کنند کە چادری‌اند(آزادە نامداری)، مردم ایران را بە ناسپاسی و بی‌عرضە بودن محکوم می‌کنند(بهارە رهنما) و در کمال گستاخی خطاب بە مردم می‌گویند کە بروند بمیرند(ساشا سبحانی) و از سوی دیگر، خود کە با استفادە از امکانات و رانت‌های حکومتی ناشی از تبعیضات و بی‌عدالتی‌ها بە نان و نوایی رسیدەاند، زندگی پوشالی و مبتذلی را  بە دور از دوربین و پشت پردە بە هم زدەاند کە کوچکترین شباهتی بە پروپاگاندای حکومت ندارد.

عادی سازی شر، بیگانگی با اندیشەورزی و سیاست ورزی و بی تفاوتی شدید نسبت بە بدبختی دیگران از خصایص اصلی این فرهنگ مریض و خطرناک است. در این فرهنگ، ترجیح دادن سود گذرای خود بە منافع بلند مدت جمعی، تعطیلی عقلانیت، انسانیت و اخلاقیات، ابتذال در حد اعلا، تغییر رنگ شدید و روزانە و دورویی و حتی چند رویی بە ابزاری لازم برای پیشرفت‌های ظاهری در میان مردمی کە لقمە در خون می‌زنند مبدل شدە است.

کسانی کە بر این موج سوار می‌شوند از سوی حکومت مرکزی مورد حمایت قرار می‌گیرند چراکە خروجی رفتار و زندگی نکبت‌بار آنان بە سود استبداد است. از سوی دیگر حاشیە امنیتی کە سیستم حاکم برای اینگونە انگل‌های انسان نما ایجاد کردە، موجب شدە است تا شخص ریاکار، نە تنها از کردە خود شرمسار نباشد بلکە با افتخار از آن دفاع کردە و بە مردم توهین کند، همان مردمی کە زمانی با استفادە از آنان بە نان و نوا و شهرت رسیدە است.

اینگونە افراد، در حرفە و شغلی کە در آن مشغوول فعالیتند نە تنها بهترین نیستند بلکە در زمرە افراد متوسط و ردە پایین محسوب می‌شوند و تنها در سایە توجهات مافیای حاکم و با استفادە از موقعیتی کە بە واسطە حذف سایرین توسط حکومت ایجاد شدە، بە یگانە فرد این عرصە تبدیل شدەاند.

در چنین فرهنگی، هوچی‌گری، ریاکاری، دروغگویی، ماکیاولیسم، بی تفاوتی نسبت بە همه غیر از خود و همدستی با هر نوع قدرت با هدف آویزان شدن بە آن از ملزومات پیشرفت می‌شود. البتە این پیشرفت ظاهری‌ست چراکە می‌تواند توسط قدرت بالادست، یک شبە بە فنا برود.

وظیفە ما، محافظت از فرهنگ خود در مقابل این فرهنگ لمپن و بی اخلاق است. بدون شک در افتادن با قدرت مرکزی کە پول، تبلیغات اسلحە و حمایت قدرتهای جهانی را دارد کار سادەای نیست اما نباید فراموش کرد کە ما بسیارانیم و در واقع ما اکثریت هستیم و سیل خروشان مردم در تمامی زمان‌ها، مهمترین عامل تعیین کنندە بودە است (در واقع از مصایب دنیای ما همین است، قدرتهای جهانی هموارە با حکومت مرکزی همکار بودەاند، نمونە آن هم همکاری با حکومت‌های جنایتکار و سرتا پا تروریستی مثل طالبان، جمهوری اسلامی و ترکیە است).

در پایان ذکر این نکتە لازم است کە باید هموارە این مسئلە مهم را مد نظر داشت کە فرهنگ مریض یاد شدە خطرات زیادی برای جامعە ما دارد، از جملە بی تفاوتی نسبت بە محل زندگی و در نتیجە بی تفاوتی نسبت بە افزایش خودکشی در شرق کردستان، تخریب و نابودی محیط زیست و خشکسالی در این منطقە کە نتیجە مستقیم تهاجمات حکومت مرکزی بە کردستان و لرستان است. از دیگر نتایج مخرب تاثیر این فرهنگ مخرب بر جامعە شرق کردستان، بی تفاوتی نسبت بە موج مهاجرت مردم از وطن خود و نیز تغییر دموگرافی کردستان توسط گروەهای پانترک و فاشیست‌های چسبیدە بە قدرت مرکزی است کە در آیندە بە مهرەهای بازی دیگران تبدیل خواهند شد همانگونە کە اکنون مهرەهای بازی حکومت مرکزی علیە کردستان هستند.

در پایان باید بە فارس‌ها نیز این نکتە را یادآور شد کە آنان باید در صف اول مبارزە با این ضد فرهنگ و بیماری عمیقی باشند کە توسط حکومت مرکزی بە جان همه ملیت‌ها افتادە و شاید بتوان گفت کە از نخستین قربانیان آن، فرهنگ مردم فارس بودە است”

فرشید سلطانی- استکهلم